نقطه تعادل مذاکرات را از دست ندهیم

مذاکرات هسته ای با سختی و کندی بسیار در حال پیگیری است و تمامی طرف ها با دقت و ظرافت خاصی به دنبال پیش بردن آن هستند. چراکه اقدام کاخ سفید در برهم زدن برجام سبب کسب تجاربی گردید که امروز یک به یک از سوی مذاکره کنندگان مورد استفاده و توجه قرار می گیرد.

نقطه تعادل مذاکرات را از دست ندهیم


 

مذاکرات هسته ای با سختی و کندی بسیار در حال پیگیری است و تمامی طرف ها با دقت و ظرافت خاصی به دنبال پیش بردن آن هستند. چراکه اقدام کاخ سفید در برهم زدن برجام سبب کسب تجاربی گردید که امروز یک به یک از سوی مذاکره کنندگان مورد استفاده و توجه قرار می گیرد.
این تجارب بیش از همه برای ایران ارزشمند و البته حیاتی است. چراکه مجری اصلی برجام ایران خواهد و اگر نتواند در ازای تعهداتش از امتیازات فنی و اقتصادی بهره ببرد،قطعا شاهد تکرار تلخ برجام ابتدایی خواهیم بود.
در چنین فضایی شاهد دو گفتمان ایجایی در داخل و خارج از کشور هستیم. از یکسو مقامات و مسئولان عالی و امنیتی کشور تاکید مواکد دارند که باید هرگونه توافق با غرب مورد تضمین رسمی قرار گیرد و
 به خصوص در مورد آمریکا که معتقدند هرگونه سند توافقی باید به تایید و تصویب کنگره این کشور برسد، چرا که در غیر این صورت با تغییر و تحولات در کاخ سفید و با لابی گری های صهیونیست ها در بین مقامات آمریکایی امکان تکرار داستان ترامپ و برجام قطعی خواهد بود.
از سوی دیگر در خارج جریان های مخالف دولت دموکرات بایدن در آمریکا و اسرائیل و کشورهای عربی تمام تلاش خود را نموده اند تا چک سفید امضایی به ایران داده نشود. نمود این کارشکنی ها را
می توان در نامه اخیر ۲۲۰ نماینده کنگره آمریکا به بایدن مشاهده کرد که علنا ضمن تهدید به تلاش برای کارشکنی در روند احیای برجام، به او هشدار دادند بدون تایید کنگره آمریکا حق ارایه هیچ گونه ضمانتی به ایران ندارد و در غیر این صورت هرنوع توافقی با ایران در وین، از نظر آنها هیچ اعتباری نخواهد داشت.
این موضع گیری از سوی دو کشور کاملا طبیعی و بر اساس منافع سیاسی طرفین قابل بررسی است.
اما نکته قابل توجه که نیاز به درک و بینش معقول به مسائل دارد، بحث "نسبی بودن امور سیاسی" است، و از آنجا که مذاکرات هسته ای یک پرونده سیاسی در ابعاد بین المللی می باشد، باید بپذیریم که اساسا "تضمین دهی و ضمانت گیری" در آن معقول و منطقی نیست. چراکه اقدامات و سیاست های کشورها مدام در حال تغییر و تحول است و
نمی توان امر ثابتی را در حوزه سیاست متصور بود.
لذا آنچه به عنوان نقطه تعادل در این مذاکرات باید به آن پرداخت،ارائه تعهداتی به نسبت امتیازها و ضمانت اجرایی است که از طرف مقابل می گیریم.
به زبان ساده باید طوری عمل کنیم که در اولین گام عقب نشینی طرف مقابل از تعهدات و یا عدم اجرای کامل آن، بتوانیم عقبگرد داشته باشیم و یکباره اجرا کننده تمام تعهدات در قبال اندک تعهدات طرف مقابل نباشیم.
این موضوع بیش از همه باید مورد توجه منتقدین برجام باشد. نباید باب گفتگو را بست بلکه باید به میزان ارزش مذاکره و همپای طرف مقابل برای آن مایه بگذاریم.
با چنین رویه ای نیاز به شروط غیرقابل اجرا در مذاکرات نخواهیم داشت و بی جهت در بن بست(دام) سیاسی مخالفین قرار نخواهیم گرفت.