افول اخلاقی برای جامعه ای که پیشرفت درآن نیاز به شانس دارد!

اگرچه اخیراً مبنا و بنایی برای تعیین تکلیف ستاره و مربع ها و کدهای دستوری و برنامه های بخت آزمایی و این چنینی از سوی اسپانسرها در دستور کار قرار گرفته است، اما همچنان شاهد فعالیت آنها به طور علنی هستیم. حال چقدر زمان و هزینه لازم است تا چنین فرهنگی از رفتار رسانه ای و اخلاقی ما حذف شود، موضوع بحث نیست، اما باید قدری تامل کرد تا ریشه های بروز این آفت را درجامعه مورد توجه قرار داد.

افول اخلاقی برای جامعه ای که پیشرفت درآن نیاز به شانس دارد!

 

 

اگرچه اخیراً مبنا و بنایی برای تعیین تکلیف ستاره و مربع ها و کدهای دستوری و برنامه های بخت آزمایی و این چنینی از سوی اسپانسرها در دستور کار قرار گرفته است، اما همچنان شاهد فعالیت آنها به طور علنی هستیم. حال چقدر زمان و هزینه لازم است تا چنین فرهنگی از رفتار رسانه ای و اخلاقی ما حذف شود، موضوع بحث نیست، اما باید قدری تامل کرد تا ریشه های بروز این آفت را درجامعه مورد توجه قرار داد.
باید به این سئوال جواب داد که چرا جامعه ما به سمتی حرکت داده شد که برای رسیدن به بخت و تقدیر خود، شانس را ترجیح می دهد؟!. پاسخ کاملا مشخص است و چیزی نیست جز انحراف از مسیر موفقیت که
گزینه های دیگری را جایگزین آنها کردیم.
گزینه هایی مختلفی که بسته به قدرت و جایگاه افراد در جامعه متغیر است. آن دسته از افرادی که با واسطه و بی واسطه حامیان قوی در سطوح مختلف قدرت و ثروت دارند، با نردبان روابط به سمت موفقیت حرکت کردند. برخی دیگر با فرصت طلبی از چالش ها و به قولی سوء استفاده از نابسامانی ها موج سواری کردند؛ عده ای را اقتصاد مریض ما یک شبه از فرش به عرش رساندشان، و برخی هم راه معمول قانون گریزی را پیش گرفتند و شاید نسبت به دیگر گروه ها بیشتر قانون را بشناسند!.
پس مردم عادی در این میدان غبارآلود، چه طور باید پیشرفت کنند؟! مسلماً شرایط فوق برای بسیاری از افراد جامعه میسر نیست و بسیاری همچنان بر مشی اخلاقی برای عدم تخلف از قانون پایبند هستند. پس تنها راه باقی مانده روی آوردن به "شانس و بخت آزمایی" است که آن هم این روزها به وفور در دسترس قرار گرفته است و بابتش سرمایه های کلانی نصیب صاحبان این بخت آزمایی ها می شود و درآخر مشخص هم نیست که جایزه بخت آزمایی پرداخت می شود یا نه؟!
اما باید افسوس خورد که جامعه را به جایی کشانده ایم که آینده و تقدیر خود را وابسته به شانس کرده اند و درگیر واردکردن کدهای دستوری یا خرید از فروشگاه های مختلف و شرکت در قرعه کشی های پر زرق برق شده اند. گویا خواسته یا نا خواسته برخی از اقشار جامعه و به خصوص جوانان نسبت به موفقیت و رسیدن به جایگاه حقیقی خود مایوس شده اند و دیگر دانشگاه و علم و مهارت را دروازه رسیدن به موفقیت نمی دانند. چرا که مسیر و فرصت ها به صورت عادلانه برای همه وجود ندارد و افراد بسیاری ناخواسته وارد مسیرهای منحرف می شوند.
نیاز به کارشناسی و چشم انداز نویسی نیست، خیلی ساده می توان درد جامعه را مشاهده کرد و درمانش هم مشخص است. به جای تبلیغ
بخت آزمایی برنامه های انگیزه بخش برای جوانان و دیگر اقشار جامعه ساخته شود. اما مهمتر از آن تغییر در میدان عمل است که می تواند این آفت را جبران کند. مسئولان و دلسوزان واقعی نظام باید این رویه های ناصواب مبارزه کنند و مسببان آن را در مقابل قانون پاسخگو نمایند تا اعتماد از دست رفته جامعه بازگردد.
مسلماً با اقدامات ظاهری و چند پیام و توئیت نمی توان ریشه این بیماری را از ذهن و زندگی جامعه دفع کرد. اما باید بنای جدید نهاد تا انگیزه جوانان را برای رسیدن به موفقیت ها تحریک کند تا با فراهم بودن فرصت های عادلانه برای همه، زمینه رشد همه جانبه نیروی انسانی کشور فراهم گردد .