افزایش سرطان و افزایش مهاجرت کادر درمان

آمار گسترش انواع سرطان در کشور نگران کننده است. نگرانی هایی که بسیاری از خانواده بیماران را مستأصل ساخته و اکثرآنها درگیر مشکلات مالی برای درمان بیماران خود هستند. به گفته کارشناسان پزشکی اکثر موارد ابتلا به سرطان در کشورمان از نوع جدید و جهش یافته بیماری های قبلی می باشد. مواردی که اکثراً به سبب تغذیه ناسالم و یا کاهش غنای مواد مصرفی مردم می باشد که طی سال های اخیر اکثر ویتامین ها و مواد مغذی همچون لبنیات و میوه و گوشت و مرغ از سفره مردم حذف شده و مواد غذایی صنعتی و ارزان قیمت و بی کیفیت جای آن را گرفته است.

افزایش سرطان و افزایش مهاجرت کادر درمان

آمار گسترش انواع سرطان در کشور نگران کننده است. نگرانی هایی که بسیاری از خانواده بیماران را مستأصل ساخته و اکثرآنها درگیر مشکلات مالی برای درمان بیماران خود هستند. به گفته کارشناسان پزشکی اکثر موارد ابتلا به سرطان در کشورمان از نوع جدید و جهش یافته بیماری های قبلی می باشد. مواردی که اکثراً به سبب تغذیه ناسالم و یا کاهش غنای مواد مصرفی مردم می باشد که طی سال های اخیر اکثر ویتامین ها و مواد مغذی همچون لبنیات و میوه و گوشت و مرغ از سفره مردم حذف شده و مواد غذایی صنعتی و ارزان قیمت و بی کیفیت جای آن را گرفته است.
این مشکلات مالی در ابعاد تأمین دارو و تجهیزات نیز به شدت بیماران سرطانی را تحت فشار گذاشته است به گونه ای که اکثر آنها هر ماه به سبب کمبود دارو و یا نبود داروی با کیفیت و گرانی بیش از حد آن دچار وخامت و ضعف بدنی می شوند و کارشان اکثراً به اورژانس می کشد.
اما این گرفتاری ها به همین جا ختم نمی شود و در مقابل افزایش شدت آمار ابتلا به سرطان شاهد، افزایش نرخ مهاجرت پزشکان متخصص و دارای دانش بالا در زمینه درمان سرطان هستیم. به عبارتی از یک سو نرخ ابتلا به سرطان بالا می رود و از سوی دیگر تعداد نیروی متخصص درکادر درمان برای پیگیری حال بیماران سرطانی کاهش می یابد.
نتیجه این ناطرازی آماری چیزی جز واماندگی بیماران سرطانی و خاص در مراکز درمانی خالی از متخصص و پزشک حاذق نخواهد بود. واقعاً این وضعیت یک بحران انسانی و پزشکی را برای ما به بار خواهد آورد و متأسفانه هیچ اهمیتی به آن داده نمی شود و نهادها و مسئولان مربوطه صرفاً نظاره گر این وضعیت هستند.
مهاجرت نیروهای کارآمد و ماهر در حوزه پزشکی از یکسو به منزله از دست رفتن سرمایه هایی بی بدیل در حوزه نیروی انسانی می باشد، از سوی دیگر فاجعه ای برای خیل مبتلایان به سرطان و بیماری های خاص تلقی می شود که دیگر برای معالجه و یا وزیت شدن توسط یک متخصص مجبورند شهر به شهر و بیمارستان به بیمارستان و مطب به مطب سرگردان شوند تا بلکه کارشناسی زبده را برای درمان بیابند.
این دو مقوله بیانگر ناکارآمدی های مدیریتی ما در حوزه تأمین بهداشت و تغذیه و حفظ پشتوانه های نظام سلامت جامعه می باشد. مردم را به حال خود رها کرده ایم و متوجه نیستیم نخوردن غذای مقوی و مغذی برای یک خانواده با داشتن کودکان و نوجوانان چه فاجعه ای را برای نسل بعدی و آتیه کشور به بار خواهد آورد.
نیروهای تحصیل کرده خود را با مطالباتی حداقلی نادیده می گیریم تا آنقدر فشار برآنها زیاد شود تا غم غربت را به جان بخرند و برای داشتن یک زندگی معمولی و عادی ترک وطن کرده و علیرغم میلشان خدمت به بیماران و مردم ایران را رها کنند.
این مورد آخر را با نرخی تصاعدی باید در دانشجویان جدید مورد مشاهده قرار داد که اکثرقریب به اتفاق آنها قبول شدن در دانشگاه های معتبر داخلی را صرفاً برای دیده شدن و بورسیه شدن توسط کشورهای غربی انتخاب می کنند تا بتوانند پس پایان تحصیل و حتی حین تحصیل برای داشتن آینده ای بهتر از کشور مهاجرت کنند. این دردها را باید دید نه اینکه با مصلحت اندیشی از آنها روی بگردانیم و یا بی تفاوتی پیشه کنیم. سلامت بیماران در گروی حضور کادر درمان مجرب است و امروز ما در ایجاد تعادل میان این دو قشر دچار بحرانی بزرگ هستیم.