برای همه چیز نگرانی داریم!

برای رفتن به خیابان باید نگران آلودگی هوا باشیم و این خطر را به جان بخریم که بالاخره باید از این هوای مسموم استنشاق کرد تا اموراتمان بگذرد. برای ورود به فصل بهار باید نگران بارش هایی باشیم که به سبب نبود زیرساخت های مهندسی درحوزه سیل خرابی به بار می آورد، درفصل گرما هم باید نگران گرما و مصرف شدید برق و فشار بر زیرساخت های انرژی باشیم و در زمستان هم با هر بار ورود سامانه های بارشی و سرد شدن هوا باید نگران افت فشار گاز باشیم.

برای رفتن به خیابان باید نگران آلودگی هوا باشیم و این خطر را به جان بخریم که بالاخره باید از این هوای مسموم استنشاق کرد تا اموراتمان بگذرد. برای ورود به فصل بهار باید نگران بارش هایی باشیم که به سبب نبود زیرساخت های مهندسی درحوزه سیل خرابی به بار می آورد، درفصل گرما هم باید نگران گرما و مصرف شدید برق و فشار بر زیرساخت های انرژی باشیم و در زمستان هم با هر بار ورود سامانه های بارشی و سرد شدن هوا باید نگران افت فشار گاز باشیم.
این نگرانی ها ابتدایی ترین نوع گرفتاری های کشور فقط در تغییر فصلهاست و نگرانی های فراوان بسیاری در زندگی فردی و جمعی ما وجود دارد که هرکدام بعضاً تا مرز بحران پیش می روند و عقب گردی برای بهبود شرایط را تجربه نمی کنند.
قرار گرفتن ما در چنین وضعیتی صرفاً به سبب عدم پیش بینی و مدیریت های فزاینده توسعه محور می باشد. درکشورمان تا چشم کار می کند سند و طرح و برنامه توسعه وجود دارد اما هیچکدام، هیچ وقت به مرز تحقق حتی نزدیک هم نمی شوند. چرا که برای تحقق آنها برنامه نداریم. همه می دانیم که در زمستان مصرف گاز افزایش می یابد و برای افزایش تولید و مدیریت مصرف صدها صفحه سند و برنامه در ادارات و وزارتخانه های مرتبط وجود دارد اما این اهداف به سمت تحقق نمی روند؛ چرا که برای محقق سازی آن کاری انجام نمی دهیم و صرفاً مدیریت های ما در بحث مصرف بودجه ها و هزینه کرد می باشد.
نیاز امروز ما به انرژی در فصل گرما و سرما نیازمند سند تحولی است که ابتدا زیرساخت های ما درحوزه انرژی را تغییر و اصلاح کند. ما گرفتار اوج بینی در هدفگذاری هستیم درحالی که در رده های پایینی وصول به اهداف دچار مشکلات اساسی هستیم و تا این نگرش اصلاح نگردد چیزی تغییر نخواهد کرد.