تجارب تلخ در امر شفاف سازی

طی روزهای اخیر شاهد برخی حوادث در کشور بودیم که درپی مرگ "مهسا امینی" رخ داد و موجب نا امنی های موقت در شهرها و درگیری هایی میان مردم با نیروهای انتظامی گردید.

تجارب تلخ در امر  شفاف سازی

طی روزهای اخیر شاهد برخی حوادث در کشور بودیم که درپی مرگ "مهسا امینی" رخ داد و موجب نا امنی های موقت در شهرها و درگیری هایی میان مردم با نیروهای انتظامی گردید.
بروز این حوادث چه مرگ دختر کرد و چه درگیری های خیابانی برای جامعه تلخ و گران است. اما اگر کمی به عقب تر بازگردیم و موضوع را پس از فوت مهسا امینی دنبال کنیم می بینیم که این هجمه های سنگین رسانه ای و تهیج و اعتراضات مردم تنها به سبب عدم شفاف سازی مناسب در زمان مناسب رخ داده است.
بحث در مورد این نیست که چرا متوفی دستگیر و به مرکز ارشاد برده شده است، بلکه بحث در مورد چرایی و عدم اعلام وقایع و اتفاقات به صورت شفاف و مستدل می باشد.
باید به مردم حق داد که از این رویه ابهام انگیز دچار رفتارهای قهری شوند. پزشکان داخلی و برخی نمایندگان مجلس و شخصیت های صاحب مقام و چهره های ملی و حتی ارزشی در بدنه نظام نسبت به این اتفاق و علت وقوع آن ابراز نارضایتی کرده اند اما موضع گیری رسمی در مورد این حادثه
به گونه ای بوده است که گویا یک اتفاق ساده و عادی رخ داده است .
حتی اگر تمام روند منتهی به فوت این دختر عادی بوده باشد باید برای جامعه حق و احترام قائل شد و برای آنها تمامی مراحل اعم از بازداشت و تکمیل پرونده پزشکی قانونی را تشریح و شفاف سازی نمود.
بالاخره این حادثه یا در اثر عواملی خاص بوده یا در اثر حادثه ای عادی، اما در هر دو حالت اطلاعات تکمیلی آن موجود و قابل استناد است.
باید این اطلاعات در دسترس جامعه باشد تا براساس آن موضع گیری کنند و بی جهت در دام رسانه ای قرار نگیرد.