ردپای اتباع در زندگی و امورات مردم کشور

چطور می شود که یک دانشجوی جامعه شناسی یا علوم سیاسی و حتی یک راننده تاکسی در گپ و گفت های روزانه خود در سطح شهر خطر حضور بی قاعده و غیرقانونی اتباع را درکشور به یکدیگر هشدار دهند، اما این خطر از سوی متولیان امر طی سال های اخیر مورد توجه و اقدام موثر قرار نگرفته باشد.

چطور می شود که یک دانشجوی جامعه شناسی یا علوم سیاسی و حتی یک راننده تاکسی در گپ و گفت های روزانه خود در سطح شهر خطر حضور بی قاعده و غیرقانونی اتباع را درکشور به یکدیگر هشدار دهند، اما این خطر از سوی متولیان امر طی سال های اخیر مورد توجه و اقدام موثر قرار نگرفته باشد.
قصد محکوم و یا اتهام به مسئولان و دست اندرکاران در این حوزه را نداریم اما واقعیتی غیرقابل کتمان است که امروز اتباع خارجی درکشورمان درحال تبدیل شدن به یک باتلاق برای مدیریت امور شهروندان ایرانی هستند که
می توان در ابعاد امنیتی نیز آنها را به یک بمب ساعتی تشبیه کرد که چاشنی آن فعال شده و امکان انفجار در آینده ای نه چندان دور را دارد.
امروز بسیاری از اتباع از همسایگان غربی و شرقی ما درحال خریدن زمین با امکان دورزدن حقوقی قانون هستند و از این طریق حتی می توانند اقامت هم اخذ کنند. از سوی دیگر برخی شغل های کشور دستخوش تغییر از ورود افراد جدیدی شده که نه هویت مشخصی دارند ونه پرونده ای ثبت شده در نظام مالیاتی.
حرف هایی از واگذاری زمین های ارزشمند در بندرچابهار به افغان ها و واگذاری نخلستان ها به اتباع عراقی در اهواز به گوش می رسد. حتی اگر این موضوع صحت نداشته باشد، حضور غیرقانونی اتباع برای نظم و نظام کشور و ملت خطرناک است. پیش بینی آینده در این حوزه کار سختی نیست!