دعواهای "درون خانوادگی" را برای مدیریت کشور معنا کنیم

در اکثر خانواده ها و روابط میان جوان تر ها و بزرگترها به ویژه چالش های میان والدین و فرزندان، دیده می شود که فرد جوان به سبب تغییر نیازها و بستر جدید روابط اجتماعیش درجامعه خواهان تحولاتی در جایگاه خود در بنیان خانواده و تعاملاتش با دیگران می باشد. این تغییرها می تواند از اختصاص سهم بیشتری از بودجه خانواده به وی باشد یا می تواند مطالبه امکاناتی همچون داشتن اتاق مستقل، وسیله نقلیه، عدم شرکت در میهمانی های خانوادگی و... باشد.

دعواهای "درون خانوادگی" را برای مدیریت کشور معنا کنیم

 

در اکثر خانواده ها و روابط میان جوان تر ها و بزرگترها به ویژه چالش های میان والدین و فرزندان، دیده می شود که فرد جوان به سبب تغییر نیازها و بستر جدید روابط اجتماعیش درجامعه خواهان تحولاتی در جایگاه خود در بنیان خانواده و تعاملاتش با دیگران می باشد. این تغییرها می تواند از اختصاص سهم بیشتری از بودجه خانواده به وی باشد یا می تواند مطالبه امکاناتی همچون داشتن اتاق مستقل، وسیله نقلیه، عدم شرکت در میهمانی های خانوادگی و... باشد.
این واکنش ها ناشی از مجموعه ای از تحولات و فعل و انفعالات فیزیکی،روانی و اجتماعی است که در همه افراد  جامعه رخ می دهد و لازمه کنترل آن درک و فهم و مدیریت این احساسات و تغییرات از سوی والدین درخانواده و مسئولان در قامت کلیت جامعه می باشد.
امروز ما در کشورمان بارها نمونه های مختلفی از این سبک اعتراضی را ازسوی اقشار جوان جامعه مشاهده می کنیم. رفتارهایی که بعضاً ممکن است مصداق ناهنجاری قلمداد شود اما رگ و ریشه ای از "مخالفت" ندارد، بلکه به دنبال "مطالبات" است و برای جلب توجه و شنیده شدن از سوی متولیان به این سبک و سیاق خود را بروز می دهند.
اینجا دقیقاً مرز بسیار حساسی است که اگر به درستی تشخیص و مورد مدیریت قرار نگیرد می تواند هم برای کشور و هم برای اقشار مردم خطرناک و هزینه آفرین باشد. اینکه درگوشه و کنار کشور بعضاً اعتراضات صورت
می گیرد، نباید تنها با یک نسخه پیچیده شود و آن را به خرابکاران،اراذل و اوباش و ایادی استکبار و دشمنان خارج نشین و از این قبیل تعابیر نسبت داد. چرا که این تحرکات و تحریکات می تواند ناشی از عدم رضایت جامعه در مقابل برخی مسائل اجتماعی و اقتصادی و حتی ورزشی باشد که اتفاقاً اخیراً نمونه بارزی از آن را دیدیم که متاسفانه همین موضوع عدم درک و مدیریت باعث شد تا حوادث تلخی رقم بخورد و سوژه ای چرب و نرم به رسانه های خارجی برای تخریب نظام بدهد.
تداعی و بازسازی الگوی "دعواهای درون خانوادگی" برای مسئولان کشور می تواند ساده ترین و البته موثرترین مدل مدیریتی برای مواجهه با این دست موضوعات باشد. یک پدر و مادر فهیم در مواجهه با سرکشی ها و بعضاً جسارت های فرزندشان، وی را از خانواده طرد نمی کنند و یا او را عضو ناکارآمد خانواده تشخیص نمی دهند. بلکه با وی به صورت کاملاً هوشمندانه رفتار خواهند کرد تا متناسب با توان مالی و جایگاه فرهنگی و اعتقادی و پایگاه اجتماعی خانواده نیازهایش را مدیریت کنند. این به معنای وادادگی در برابر مطالبات بعضاً نامناسب از سوی فرزندان و یا افراد جامعه نیست.
بلکه فهم یک شرایط خاص و جدید است که افراد درآن قرار می گیرند و قصد دارند از مزایا و امکانات و شرایط جدیدتری بهره مند شوند. لذا
می توان این شرایط جدید را برای آنها سالم سازی و با درایت نیازهای به حق آنها را فراهم و بخش مخرب آن را با همراهی و گفتگو برطرف
سازند.
حال اگر والدینی به جای این رویکرد به سمت پرخاش و برخورد فیزیکی و یا اخراج فرزندان از خانواده روی آورند چه نتیجه ای برای آینده آن خانواده و فرزندانشان متصور است؟!