سرمقاله
هياهو براي ايجاد جنبوجوش در فضاي بورس، براي بسياري نويدبخش و اميدآفرين بود و موجب شد بسياري نقدينگي خود را وارد اين حوزه كنند و طبعا آناني كه تخصص و سابقه بيشتري در زمينه بورس داشتند، ميدانستند كه چگونه وارد شده، خريد كرده و در نهايت چگونه خارج شوند تا بيشترين سود را ببرند؛ اما مشكل اصلي دعوت از افراد ناواردي بود كه نقدينگيهاي سرگرداني داشته و از بورس هم اطلاع چنداني نداشتند؛ اين افراد با ورود به بورس به آن رونقي كاذب بخشيدند و موجب بالارفتن شاخصها شدند. هرچه شاخصها بالاتر رفتند، هجوم شدیدتر شد و شاخص افزایش يافت و در یک حلقه بازخوردی، دهکهای دارای پسانداز، بیشتر وارد بورس شدند.
هياهو براي ايجاد جنبوجوش در فضاي بورس، براي بسياري نويدبخش و اميدآفرين بود و موجب شد بسياري نقدينگي خود را وارد اين حوزه كنند و طبعا آناني كه تخصص و سابقه بيشتري در زمينه بورس داشتند، ميدانستند كه چگونه وارد شده، خريد كرده و در نهايت چگونه خارج شوند تا بيشترين سود را ببرند؛ اما مشكل اصلي دعوت از افراد ناواردي بود كه نقدينگيهاي سرگرداني داشته و از بورس هم اطلاع چنداني نداشتند؛ اين افراد با ورود به بورس به آن رونقي كاذب بخشيدند و موجب بالارفتن شاخصها شدند. هرچه شاخصها بالاتر رفتند، هجوم شدیدتر شد و شاخص افزایش يافت و در یک حلقه بازخوردی، دهکهای دارای پسانداز، بیشتر وارد بورس شدند.
اين افراد، اغلب جزو كارمندان دولت وكارگراني با درآمد ثابت و مشخص هستند كه تلاش ميكنند با امساك در مخارج زندگي و زدن از طول و عرض علايق و سفر و تفريح و مهماني و خريد و... پساندازي براي خود كنار بگذارند. اما با توجه به شرايط موجود و ركود تورمي و گراني پيشرونده، نگهداشتن پول به شكل پول طبعا بهصرفه نيست و از ارزش آن هرلحظه كاسته ميشود. پس اينان اگر پسانداز خود را خرج نكنند، قدرت خريد آن از بين ميرود. اين افراد معمولا خيلي زود وسوسه ميشوند نقدينگي خود را با نيت سوداگري وارد بازار كنند. هجوم و رفتوآمد آنان از بازار بورس به بازار طلا، بازار ارز، بازار مسكن و آغاز اين هجوم و دوندگي از ابتدا،
نه براي آنان سودي را كه انتظار دارند توليد ميكند و نه موجب رونق بازار ميشود.
در اين ميان، برخي كه حرفهايهاي بازار و سرمايه هستند، معتقدند دولت بايد منابعی را در صندوقهایی پيشبيني كرده و داشته باشد تا اگر شاخص نزولی شد آن صندوق در نقش خریدار وارد شده، شاخص را بالا نگه دارد. اما در اين صورت بودجه دولت که باید خرج عموم مردم و خصوصا حمایت از اقشار و صنایع آسیبدیده از کرونا و تحریم شود صرف افرادي ميشود که به قصد سوداگری وارد بورس شدهاند و نميخواهند زیان كنند؛ چون اگر بورس نريزد، اين افراد سود و ثروت بيشتري به دست ميآورند. به اين ترتيب اما شكاف ثروت و اقتصادي عميقتر ميشود و از آن سوي اگر بورس فروبريزد، دولت بايد بودجه خود را صرف فقرزدايي، رونق بخشيدن به حوزه سرمايهگذاري و كاستن از زيان سرمايهگذاران بورس كند. البته در اين ميان اقشار برخوردار به انحاء مختلف ميتوانند خواسته خود را بر دستاندركاران تحميل كنند. اما چنين واكنشي از سوي اقشار كم برخودار از نظر اقتصادي كه معمولا كم يا بياطلاع هستند و تحليلي از اتمسفر اقتصادي در چنين موقعيتهايي ندارند، ممكن نيست، چرا كه اقشار ضعيف به دليل موقعيت ويژهاي كه دارند نه منسجم هستند، نه صدایی در رسانهها دارند و نه کسی از میان دانشگاهیان و سیاستمداران و روشنفکران منافع آنها را نمایندگی میکند!
نتيجه ايجاد اين جنبوجوشها و بالا و پائين كردن قيمتها در بازارهايي كه به دنبال نقدينگيهاي سرگردان و جذب آن هستند، به جز تعميق شكاف اقتصادي و از دست رفتن پسانداز و سرمايه اندك اقشار كم درآمد، ظهور یک رکورد جدید و نابرابری اقتصادي است كه طبعا تبعات زيادي هم براي دولت و هم براي اقشار آسيبپذير جامعه دارد.
a.f.far99@gmail.com