آینده کشور درگروی "فرزندآوری یا فرزندپروری"؟!

مسئله فرزندآوری یکی از دغدغه های اصلی کشور شده است و برای آن سیاستگذاری های مختلفی صورت گرفته که برخی از آنها نیز مورد انتقاد کارشناسان و روانشناسان اجتماعی است. اما این بحث درمورد مسئله فرزندآوری نیست و نگاه به سمت ضرورت و اولویت های "فرزند پروری" است.

آینده کشور درگروی "فرزندآوری یا فرزندپروری"؟!

 


 

مسئله فرزندآوری یکی از دغدغه های اصلی کشور شده است و برای آن سیاستگذاری های مختلفی صورت گرفته که برخی از آنها نیز مورد انتقاد کارشناسان و روانشناسان اجتماعی است. اما این بحث درمورد مسئله فرزندآوری نیست و نگاه به سمت ضرورت و اولویت های "فرزند پروری" است.
موضوعی که بسیار با اهمیت و حتی ضروری تر از فرزندآوری نیز می باشد.
درک مسئله فرزند پروری موضوعی است که اگر مورد توجه و آموزش از سوی نهادهای فرهنگی و مرتبط با مسائل اجتماعی قرار بگیرد، شاهد رهاکردن تعداد زیادی از نوزادان در پشت درب بیمارستان های اطفال و مراکز بهزیستی نبودیم.
امروز یکی از معضلات خدماتی و اقتصادی بهزیستی در سراسرکشور رسیدگی به این بچه های بی سرپرست می باشد. همچنین بیش از تعداد کودکان بی سرپرست، شاهد فرزندان بدسرپرست هستیم که یا سرپرستی آنها به بهزیستی سپرده شده و یا در این سازمان و دیگر نهادهای حمایتی برای آنها پرونده تشکیل شده و تحت نظر قرار دارند.
اهمیت و ضرورت آموزش و آگاهی بخشی در زمینه مسئله
"فرزند پروری" به قدری با اهمیت است که اگر زوج های جوان و حتی
میان سال را مورد پوشش قرار می دادیم، هزینه های اجتماعی و اقتصادی جامعه به شدت کاهش می یافت و از آن مهمتر کشورمان دارای نیروی انسانی سالم برای سازندگی آینده خود افراد و اجتماعشان می گردید.
جالب است بدانید که در کشورهای پیشرفته درحوزه آموزش های اجتماعی به خصوص در حوزه اسکاندیناوی نهادهای اجتماعی و آموزشی چارچوبی را ایجاد کرده اند که زوج ها برای فرزندآوری ملزم شرکت در
کلاس های آموزشی در حوزه داشتن صلاحیت فرزند و آموزه های اجتماعی برای تربیت کودکان هستند. پس از شرکت دراین دوره های آموزشی افراد برای فرزندآوری تصمیم می گیرند و پس از اقدام به بچه دار شدن درتمام دوران بارداری و حتی پس از متولد شدن نوزاد این کلاس ها به صورت عمومی و خصوصی از سوی نهادهای اجتماعی برای آموزش والدین ادامه می یابد. چرا که معتقدند پرورش یک انسان بسیار با اهمیت تر از به دنیا آمدن وی می باشد.
در کشورمان مسئله بچه های بی سرپرست و بدسرپرست به سبب عدم نگاه کارشناسی به وضعیت آنها و همچنین کمبود امکانات برای رسیدگی صحیح به پرورششان، تبدیل به یک چرخه نامشخص شده است که آینده روشنی برای این افراد متصور نیست و نمی توان ادعا داشت که با
سیاست ها و برنامه ها و امکانات موجود قادریم آنها از نقطه پرخطر فعلی به نقطه امن و مفید برای خودشان و جامعه ای که در آینده بخشی از آن خواهند شد، برسانیم.
این موضوع به سبب مشخص بودن جایگاه بچه های بی سرپرست و بدسرپرست کمی قابل لمس است، اما معضل فرزندپروری در کشورمان در سطحی وسیع و به صورت پنهان در خانواده ها وجود دارد که متأسفانه کسی به آن توجه نمی کند و برای آن وقت و برنامه و هزینه صورت نمی گیرد.
اگر بپذیریم که فرزندپروری مصداق عینی تربیت یک نیروی کارآمد برای آینده کشور می باشد، شاید مدل برنامه ها و سیاست های فعلی را اصلاح کنیم و در کنار پرداختن به موضوع فرزندآوری، تمرکز بیشتری را بر تربیت فرزندان حاضر در جامعه بکنیم و آنها را برای ساخت جامعه ای کارا آماده سازیم. اگر فرزندپروری مورد توجه کارشناسی قرارگیرد مسلماً
جامعه ای استاندارد خواهیم داشت که در روند حرکت معقول خود فرزندآوری را نیز مدنظر قرار خواهد داد. درغیر این صورت با نتایجی نامطلوب در این زمینه مواجه خواهیم شد.