فرصت های عظیم اقتصادی انرژی محور، در افغانستان

چهار دهه جنگ اقتصادی افغانستان را به طوری ویران کرده است که ترمیم فضای اقتصادی این کشور اما و اگرهای زیادی را می طلبد. همچنین شلختگی اقتصاد در افغانستان فرصتی مناسب برای همسایه هایی چون ایران، ترکیه، عربستان و ... است تا از طریق سرمایه گذاری هم کمکی به اقتصاد افغانستان داشته باشند و هم اینکه خودشان هم منافعی به دست بیاورند. حتی کشورهایی چون چین، روسیه، آمریکا و اعضای اتحادیه اروپا هم برنامه های جدی و عملی را در نظر دارند تا هر کدام به طریقی از طریق ورود به اقتصاد افغانستان آورده هایی داشته باشند. به خصوص چینی ها که در بخش اکتشاف و استخراج در بخش معادن بسیار غنی ای که در افغانستان هست، برنامه ریزی های دقیق تری داشته و توافق هایی هم از طریق یک شرکت پاکستانی با دولت طالبان ایجاد کرده اند.

فرصت های عظیم اقتصادی انرژی محور، در افغانستان

ابراهیم علی آبادی
ebrahim_aliabadi@yahoo.com
چهار دهه جنگ اقتصادی  افغانستان را به طوری ویران کرده است که ترمیم فضای اقتصادی این کشور اما و اگرهای زیادی را می طلبد. همچنین شلختگی اقتصاد در افغانستان فرصتی مناسب برای همسایه هایی چون ایران، ترکیه، عربستان و ... است تا از طریق سرمایه گذاری هم کمکی به اقتصاد افغانستان داشته باشند و هم اینکه خودشان هم منافعی به دست بیاورند. حتی کشورهایی چون چین، روسیه، آمریکا و اعضای اتحادیه اروپا هم برنامه های جدی و عملی را در نظر دارند تا هر کدام به طریقی از طریق ورود به اقتصاد افغانستان آورده هایی داشته باشند. به خصوص چینی ها که در بخش اکتشاف و استخراج در بخش معادن بسیار غنی ای که در افغانستان هست، برنامه ریزی های دقیق تری داشته و توافق هایی هم از طریق یک شرکت پاکستانی با دولت طالبان ایجاد کرده اند.
اما آنچه که در ارتباط با رابطه اقتصادی طالبان با دولت ایران مهم است، از چند زاویه باید مورد بررسی قرار بگیرد. اول اینکه افغانستان در حوزه تمدن فرهنگی ایران قرار دارد و همچنین ذهنیت مردم این کشور با ذهنیت ایرانی ها نزدیک است و البته زبان مشترک فارسی در هر دو کشور رایج است و به علاوه اینکه مرز مشترک بالای ۹۰۰ کیلومتر هم ایران و افغانستان وجود دارد که این شرایط را برای هر نوع  توسعه همکاری در بخش اقتصادی تسهیل می کند. در واقع هیچ کشور دیگری مثل ایران برای همکاری اقتصادی با افغانستان امکانات ندارد، مهم اما این است که چطور از این شرایط موجود استفاده شود و پتانسیل های مشترک چطور مدیریت شوند.
یکی از زمینه های اصلی که ایران می تواند با طالبان همکاری کند، بخش انرژی است. یعنی واقعیت این است که افغانستان به لحاظ سوخت محدودیت های زیادی دارد. به طوریکه در زمستان مردم با سوزاندن چوب سوخت لازم خود را تهیه می کنند. بنابراین ایران که از منابع غنی نفت و گاز دارد، با برنامه ریزی ای دقیق می تواند گاز را  از طریق کپسول هایی که در ایران هم استفاده می شود را در ایستگاه هایی که لب مرز تعبیه می شوند، در اختیار مردم آن کشور قرار بدهد و از این طریق بازار گاز مایع آن را در اختیار بگیرد.
با این توضیح که در منطقه هیچ کشور دیگری این موقعیت را ندارد. البته کشورهای آسیاسی مرکزی تا حدی می توانند به این بحث ورود کنند، اما مثلاً ترکمنستان بیشتر به فکر این است که گاز را از طریق افغانستان به پاکستان و هند صادرات داشته باشد. بنابراین باید اذعان داشت، فرصتی تاریخی و استثنایی در دست ایران است تا منفعت قابل توجهی از فروش گاز به افغانستان ببرد. با این توضیح که فرصت بسیار محدود است. یعنی چین در آن سوی دریا و شمال افغانستان هم اکتشاف نفت و گاز را پیش می برند و به همین دلیل احتمالاً دوسه سال فرصت برای ایران است تا بازار گاز افغانستان را با برنامه ریزی دقیق و همبستگی یا وابستگی متقابل ایجاد می کند و این بازار را در اختیار بگیرد.
همچنین افغانستان به شدت با کمبود برق روبرو است که الان
طرح هایی مثل «کاسا» که برق را از آسیای مرکزی به سمت افغانستان ببرند.
اما شهرهایی مثل هرات و زرند و ... که هم مرز با ایران اند، بیشتر وابسته با دریافت برق از ایران هستند. پس ایران می تواند مثلاً در زابل در توربین های بادی و خورشیدی برق تولید کند و به افغانستان بدهد تا یک وابستگی دیگر هم از این زاویه ایجاد کند و اقتصاد افغانستان را به اقتصاد ایران پیوند بدهد.
 همچنین کشت خشخاش بعد از روی کار آمدن طالبان ممنوع شد، به طوریکه با کاهش ۹۵ درصدی کشت خشخاش مواجه ایم. این در حالی است که کشت جایگزین هنوز جا نیفتاده است. در چنین حالتی ایران هم به لحاظ مهندسی کشاورزی و هم به لحاظ فنی و امکانات مالی واقعاً در موقعیت مساعدی است تا به این بخش ورود کند تا به افغانستان برای جا افتادن کشت جایگزین کمک کند. البته قابل کتمان نیست که مواد مخدر چون درآمد بسیار بیشتری دارد، کشاورزان را وابسته کرده بود.
 دو منطقه در افغانستان وجود دارد که هم آب دارند و هم از موهبت زمین برخوردار هستند. اما فقدان تکنولوژی و سرمایه کار را برای افغان ها دشوار کرده است. یکی حوزه هیرمند در منطقه سیستان و یکی دیگر هم هرات است که  هر دو برای کشاورزی مستعد هستند. ایران می تواند در این دو منطقه کشت فرامرزی را مورد توجه قرار بدهد و از آنجایی که وارد کننده گندم هستیم، در این دو منطقه گندم تولید کنیم تا توأمان هم نیاز ایران و هم نیاز افغانستان به گندم تأًمین شود. اگر برنامه ریزی وجود داشته باشد و همچنین اراده سیاسی کافی هم حمایت لازم را به عمل آورد، می شود اقتصاد افغانستان را به نوعی به اقتصاد ایران پیوند زد.
 اگر توسعه مناسبات اقتصادی ایران و افغانستان را از زاویه ایدوئولوژیک
در نظر بگیریم، هیچ دست آوردی حاصل نخواهد شد. اما اگر از ایدوئولوژی صرف‌نظر شود و مسائل اقتصادی، امنیتی و سیاسی مدنظر قرار گرفته شود توسعه بین ایران و افغانستان امکان پذیر خواهد بود.