ضرورت های "اقناع سازی" در امور فرهنگی

روز گذشته رئیس جمهوری در همایش «منطق بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور» درمورد نقشه راه ترسیم شده کشور در حوزه های مختلف فرهنگی مسائل مختلف مهمی را مطرح ساختند که از قضا درد امروز ما در این عرصه می باشد.

ضرورت های "اقناع سازی" در امور فرهنگی

 

 

روز گذشته رئیس جمهوری در همایش «منطق بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور» درمورد نقشه راه ترسیم شده کشور در حوزه های مختلف فرهنگی مسائل مختلف مهمی را مطرح ساختند که از قضا درد امروز ما در این عرصه می باشد.
مشکلاتی همچون موازی کاری و دوباره کاری، عریض و طویل شدن نهادها و دستگاه های متولی فرهنگ، پرچمدار بودن فرهنگ در مسیرتوسعه همه جانبه، اقتضائات نوین در بازسازی فرهنگی، مشارکت مرم بویژه جوانان درعرصه فرهنگ سازی، بهره‌گیری از ظرفیت بانوان، افزایش سواد مجازی دربین متولیان فرهنگی، و مهمتر از همه توام سازی «اقدامات فرهنگی با اقناع سازی جامعه.»
هرچند که تمامی سرفصل های ذکر شده توسط رئیس جمهوری نیاز به ساعت ها بحث و مطالعه و تحلیل دارد، اما بحث "اقناع سازی" شاید سرحلقه و یا ویترین اصلی این موارد باشد که برای کارشناسان حوزه فرهنگی و اجتماعی بسیار مهم و با اهمیت است. چرا که هرگونه اقدام در قالب خوراک و یا الگو و نسخه فرهنگی برای جامعه بدون اقناع، اثری نخواهد داشت و حتی نتیجه عکس خواهد داد.
چرا که اساساً کار فرهنگی یک حرکت ارتباطی و تعاملی است و اقناع(راضی کردن) نقطه اوج مبحث ارتباطات است. به ‌طور کلی اقناع هدف اساسی و پایانی همه نوع رفتارهای ارتباطی است. اما اقناع فرهنگی دارای صفاتی است که اشکال دیگر قدرت فاقد آن هستند زیرا دربردارنده خاصیت روان شناختی "آزادی و استقلال رأی" است و ترغیب شوندگان احساس می‌کنند که موافق میل خود اهداف و رهنمودهای تعیین شده را انجام می‌دهند.
ضمن اینکه مفهوم اقناع در جامعه شناسی، خود دارای ویژگی هایی همچون« هدف و نیت خیر، صداقت، تعادل و توازن، صراحت، منفعت دوسویه و تعاملی، زبان آشنا برای جامعه هدف، جذابیت و مهمتر ازهمه معقول و منطقی» بودن است.
اگر به گفته رئیس جمهوری باورداریم که باید امور فرهنگی با
اقناع سازی همراه باشد، نبود هریک از ویژگی های مذکور ما را از هدف اصلی دور خواهد ساخت و نتیجه را معیوب و ناقص خواهد سازد. از آنجا که امور فرهنگی و اساساً فرهنگ سازی پدیده ای توام با مقبولیت می باشد، اگر مورد توجه و پذیرش نباشد، نمی توان آن را به جامعه خوراند و قطعاً همچون بسیاری از الگوهای فرهنگی سلیقه ای که طی ادوار گذشته تا کنون ایجاد شده و بر اجرای آن اصرار شده است، جامعه درمقابلش جبهه گیری منفی می کند و حتی دربرخی موارد با آن به مقابله برخواسته است.
لذا انجام کار فرهنگی و فرهنگ سازی نیاز به کارشناسان و متخصصان این عرصه  را دارد. نمی توان از یک جراح قلب انتظار داشت که مکانیک خودرو باشد و نمی تواند از یک متخصص در عرصه سخت افزار انتظار کارشناسی در حوزه نرم افزاری داشت. متأسفانه یکی از دلایل اصلی
عدم توام بودن اقدامات فرهنگی و اقناع سازی در کشورمان عدم آشنایی و تخصص متولیان نسبت به عرصه ای است که درآن مسئولیت گرفته اند.
با تمام این اوصاف اگر امروز دردهای فرهنگی کشور از سوی رئیس جمهوری مطرح و عنوان شده اند، انتظار می رود تا این نواقص به دستور ایشان از سوی متولیان و ناظران مورد توجه قرار گیرد و فضای فرهنگی کشور از وضعیت خوددرگیری و خودبینی خارج به سمت دغدغه های جامعه و نیازهای فرهنگی واقعی مردم به ویژه نسل جوان حرکت کند.