"اقتصاد روستایی" مفهومی فراموش شده درایران

روزگاری بود که اقتصاد کشورمان از مبدأ روستاها سرچشمه می گرفت و تا مرحله صادرات پیش می رفت. مسلماً این اقتصاد بسیار سنتی بود و با به روز شدن مدل های اقتصادی و تبدیل شدن به عنوان یک علم پیشرفته، روز به روز شاهد تحلیل بنیه اقتصاد روستایی در کشورمان بودیم و امروز به جایی رسیده ایم که حتی نام آن هم از حافظه مردم درحال پاک شدن است.

"اقتصاد روستایی" مفهومی فراموش شده درایران

 

 روزگاری بود که اقتصاد کشورمان از مبدأ روستاها سرچشمه می گرفت و تا مرحله صادرات پیش می رفت. مسلماً این اقتصاد بسیار سنتی بود و با به روز شدن مدل های اقتصادی و تبدیل شدن به عنوان یک علم پیشرفته، روز به روز شاهد تحلیل بنیه اقتصاد روستایی در کشورمان بودیم و امروز به جایی رسیده ایم که حتی نام آن هم از حافظه مردم درحال پاک شدن است.
اما این مفهوم در بسیاری از کشورهای طراز اول صنعتی و اقتصادهای برتر جهان همچنان حفظ شده است و حتی به عنوان یک پتانسیل با ارزش افزوده بیشتر نگاه می کنند!. درکشورهایی همچون آلمان و انگلستان شاهد فعالیت کارخانه های بزرگ تولید محصولات خوراکی و حتی صنعتی در روستاهایی با کمتر از هزار نفر جمعیت هستیم!.
 به عنوان مثال یکی از معروف ترین برندهای تولید
 اتومبیل های مسابقه ای که صاحب چندین مقام قهرمانی در مسابقات فرمول یک(Formula 1) می باشد در یکی از روستاهای انگلستان تأسیس شده و همچنان پروژه های توسعه محور آن به لحاظ فیزیکی و ارتقای کیفیت در همین روستا درحال دنبال کردن است و از قضا سهام داران بزرگ این کارخانه همواره برای تشکیل جلسات نیز به این روستا عزیمت می کنند و خبری از دفتر مرکزی در لندن یا دیگر شهرهای انگلستان نیست!.
 البته این اقدام از سوی کشورهایی همچون ترکیه نیز چند سالی است که در پیش گرفته شده و دولت به سرمایه داران و صاحبان صنایع که کارخانه های خود را به مناطق روستایی منتقل کنند و یا درآنجا واحدهای تولیدی تأسیس کنند، تسهیلات فراوانی همچون معافیت های مالیاتی، زمین رایگان، امتیازات واردات تجهیزات و اعتبارات مالی می دهد.
این سبک مدیریت اقتصادی نشان می دهد که اگر هدف توسعه صحیح و مطابق با چارچوب های استاندارد باشد، در روستا هم می توان یکی از قطب های صنعتی را راه اندازی کرد و در پی آن سیاست تمرکز زدایی و مهاجرت معکوس و اشتغال موثر را به معنای واقعی دنبال نمود.
 حال نگاهی به سیاست های اقتصادی خود داشته باشیم و ببینیم اقتصاد روستایی ما در کجای معادلات و اثرگذاری اقتصادی و اجتماعی است. متأسفانه طی دهه های گذشته عدم فراهم سازی اشتغال پایدار در مناطق روستایی شاهد مهاجرت دسته جمعی ساکنان آنها به مناطق شهری بودیم و این روند از مرحله روستایی به مرحله مهاجرت از شهرستان ها به استان ها و از استان ها به پایتخت گردیده است و رسیدن به شهر تهران به معنای رسیدن به درآمد و امکانات رفاهی است.
 این رویه به قدری شدید بوده است که بعضاً موجب خالی از سکنه شدن برخی روستا گردیده است و بعضاً در برخی روستاها که تا یک دهه پیش 100 خانوار در آن سکونت داشتند، امروز تنها چند پیرمرد و پیرزن زندگی می کنند!.
 از سوی دیگر اقتصاد روستایی را تا مرحله حمایت های معیشتی تقلیل داده ایم و نهادهای مدنی در حد اشتغال های بسیار ساده و ابتدایی برای آنها کارگاه هایی را راه اندازی کرده اند که صرفاً حقوقی حداقلی نصیبشان می شود و دیگر خبری از دستاوردهای تولید روستایی و داشتن سهم در اقتصاد کشور نیست.
 اگر به دنبال اقتصاد پویا و مولد هستیم باید به تمام جوانب و پتانسیل ها و فرصت ها و امکانات موجود درکشور توجه داشته باشیم. نباید صرفاً امکانات تولیدی را در شهرها متمرکز کنیم و توقع داشته باشیم
سیاست های اجتماعی و معیشتی دچار تمرکز نشوند!.