اين روزها بازار طلا بسيار پر رونق است!

    طلا هر روز گران‎تر مي‎شود، مثل هر کالاي ديگري. گران شدن، با خود تبعات جالبي دارد، روي هر چيزي که دست مي‎گذارد، موجب مي‎شود زندگي مردم طبقه متوسطِ در حال سقوط به زير خط فقر، کوچک‌تر و ضعيف‌تر و قابل حذف‌تر شود.

    اين روزها که فصل جابه‌جايي اجاره‌نشين‌هاست، گراني خود را با هزار و يک چهره ترسناک نشان مي‌دهد، تقريبا ديگر هيچ مالکي قرارداد مستاجر قبلي‌اش را تمديد نمي‌کند، چرا که اجاره‌بها چنان گران شده که تصميم گرفته است با آوردن اجاره‌نشين تازه، از اين آشفته بازار طَرفي ببندد. چنين است که بسياري از اجاره‌نشينان در حال تجربه سخت‌ترين شرايط زندگي‌شان هستند، مالک قبلي مدام براي تخليه اخطار مي‌دهد اما مستاجر با توجه به وسع مالي و دستمزدش، نمي‌تواند خانه تازه‌اي بيابد، حتي در شهرک‌هاي اقماري و در حاشيه شهرها.

    در اين ميان، اندک طلاهايي که نزد همسر و دخترشان دارند، مي‌تواند تا حدي راهگشا باشد، هر چند انجام چنين کاري، يک مرد را هر چه‌قدر هم چون کوه استوار باشد، ازپاي مي‌اندازد و شرمنده خانواده‌اش مي‌کند، اما تحمل اين حال، آسان‌تر از بي‌خانماني و چادر و کانکس‌نشيني است. چنين است که با گران شدن طلا، بازارطلافروشان، بسيار رونق گرفته است. مرداني که طلاي همسر و دخترشان در دست، از اين طلافروشي خارج و وارد آن ديگري مي‌شوند تا شايد يکي از آنان انصاف بيشتري به خرج دهد و تنها موجودي قابل نقد کردن اين مردان خانواده را کمي به قيمت‌تر و گران‌تر بخرد.

    برخي از طلافروشان که اين روزها بيشتر مشغول خريدن طلا هستند، مي‌گويند خود از ديدن چهره اين مردان، اندوهگين مي‌شوند؛ مرداني که ديگر دست روي آخرين دارايي خانواده گذاشته‌اند تا چرخ زندگي را به نحوي سرپا و چرخان نگه‌دارند.

    شنيدن چنين خبرها و ديدن چنين افرادي، بر تمام مسئولان ذيربط و غيرذيربط، از نان شب واجب‌تر است، چون راهي که جامعه با اقتصادش در پيش گرفته‌اند، دارد کار را به جايي مي‌رساند که نان شب هم از سفره کوچک مردم در حال حذف شدن است؛ البته اگر تا به حال حذف نشده باشد.