بروز مشکلات در زمان فشار اجتماعی بر جامعه

مشکلات در هرجامعه زنده و پویایی طبیعی است و اگر نباشد چالش ها و بحران ها افراد و اقشار مختلف نمی توانند در مسیر حل مشکلات به نو آوری و موفقیت برسند. بسیاری از دستاوردها از بطن سختی و چالش هایی متولد می شوند که بعضاً برای ما دردسرساز هستند.

بروز مشکلات در زمان فشار اجتماعی بر جامعه

مشکلات در هرجامعه زنده و پویایی طبیعی است و اگر نباشد چالش ها و بحران ها افراد و اقشار مختلف نمی توانند در مسیر حل مشکلات به نو آوری و موفقیت برسند. بسیاری از دستاوردها از بطن سختی و چالش هایی متولد می شوند که بعضاً برای ما دردسرساز هستند.
اما زمانی که این چالش ها و بحران ها به صورت فزاینده افزایش و گسترش یابند همچون سرطان در بدنه جامعه پخش می شود و هر روز بخشی از اقشار و اعضای جامعه را درگیر خود می کند و آن را از پای در می آورد.
امروز جامعه ما وضعیتی مشابه چنین وصفی را دارد و بروز مشکلات عدیده از اقتصادی گرفته تا اجتماعی و فرهنگی موجب فشار شدید بر بالا و پایین جامعه گردیده است. در بررسی معضلی همچون خودکشی در کشور و علل وقوع آن با مواردی تلخ و البته قابل تأمل مواجه می شویم.
براساس آمارهای غیر رسمی سالانه رقمی حدودا بین 3 تا 5 هزار خودکشی رخ می دهد و به صورت روزانه 13 نفر در کشور دست به خودکشی می زنند. البته آمار خودکشی های روزانه بیش از این تعداد است اما به سبب جلوگیری از وقوع و یا نجات فرد اقدام کننده، این آمار ثبت و ضبط نمی گردد.
آنچه در این بحث بیش از هرچیز قابل تأمل است چرخش الگوهای خودکشی در کشور می باشد. نمونه هایی که می تواند زنگ هشداری برای مسئولان تلقی گردد تا متوجه وخامت اوضاع جامعه شوند. طی هفته های اخیر چندین مورد خودکشی در میان افراد تحصیل کرده و به خصوص در بین پزشکان و رزیدنت ها رخ داده است که موجب تأثر و تألم خانواده ها و مردم کشور گردیده است.
جوانانی که بعضاً از عدم تاب آوری روحی و ذهنی اقدام به خودکشی می کنند. برخی کارشناسان در بیان علل چنین حوادثی فشارهای مضاعف از سوی والدین و خانواده بر دانشجویان را عامل چنین موضوعی می دانند. فشار و بعضاً اجبار دانشجویان برای تحصیل در رشته هایی با درآمد بالا همچون پزشکی، دندان پزشکی، داروسازی باعث شده تا این جوانان نتوانند بر اساس علایق خود و شور و سلیقه فردی برای آینده خود تصمیم گیری کنند و مجری آرزوهای محقق نشده والدین و یا فخرفروشی های اجتماعی آنها باشد.
باید بپذیریم که در حوزه فرهنگی و اجتماعی به سبب نبود مساوات و شکاف های طبقاتی و درآمدی طی دهه های اخیر، نگرش های غلط و مخربی در جامعه شکل گرفته است که نجات جوانان را در قرار گرفتن آنها در مسیرهایی خاص نموده است که بعضاً از عهده و توان ذهنی وروحی آنها خارج است و همین می شود که در میان و یا پایان راه کم می آورند و خود را به کام مرگ می سپارند.
نکته ای که در بین سطور بالا مطرح شد بحث شکاف های طبقاتی و درآمدی بود. این موضوع موجب افزایش تعداد خودکشی ها در پایین هرم اجتماعی نیز گردیده است. امروز برخی جوانان در خانواده های ضعیف جامعه به سبب نداشتن امید و انگیزه برای پر کردن این شکاف به پوچی
می رسند چرا که می بینند با هیچ وسیله و ابزار منطقی نمی توانند خود را در رده پدرانشان بالا بکشند چه برسد به رده های بالای اجتماعی!.
 پیشتر، این قبیل خودکشی ها را اغلب در استان های کم برخوردار مشاهده می کردیم اما امروز این وضعیت به بطن شهرهای بزرگ و پایتخت رسیده است و این مسئله نشانگر فشارهای سنگین برجامعه می باشد. مشکلات معیشتی و نگرانی از آینده تمامی اقشار جامعه اعم از غنی و فقیر را تحت فشار قرار داده و هزینه های بسیاری بر مردم تحمیل کرده است. باید آمارهای موجود از خودکشی درمیان جامعه به جد مورد توجه قرار داد و علل بروز آن را در سطحی وسیع مورد بررسی قرار داد.